اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۶۸: به من از دولت وصل تو مقرر میشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به من از دولت وصل تو مقرر می شد کارم از لعل گهربار تو چون زر می شد دوش گفتم: بتوان دید به خوابت، لیکن با فراق تو کرا خواب میسر می شد؟ بارها شمع بکشتم که نشینم تاریک خانه دیگر ز خیال تو منور می شد عقل دل را ز تمنای تو سعیی می کرد عشق می آمد و او نیز مسخر می شد گر چه بسیار بگفتیم نیامد در گوش خوشتر از نام تو، با آنکه مکرر می شد شرح هجران تو گفتم: بنویسم، لیکن ننوشتم ، که همه عمر در آن سر می شد اوحدی را غزل امروز روانست، که شب صفت خط تو می کرد و سخن تر می شد اوحدی مراغه ای