اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۲۳: آنکه دلم برد و جور کرد و جدا شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنکه دلم برد و جور کرد و جدا شد صید ندیدم ز بند او، که رها شد با دگران سرکشی نمود و تکبر سرکش و بیدادگر به طالع ما شد رنج که بردیم باد برد و تلف گشت سعی که کردیم هرزه بود و هبا شد نوبت آن وصل را که وعده همی داد هیچ به فرصت نگه کرد و قضا شد دل ز برم برد و زهره نیست که گویم: آن دل سرگشته را که برد و کجا شد؟ گر کندم قصد جان دریغ ندارم کام من آمد چو کام دوست روا شد با همه جوری دلم نداد که گویم: اوحدی از هجر او شکسته چرا شد؟ اوحدی مراغه ای