اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۲۱: با زلف او مردانگی باد صبا را میرسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با زلف او مردانگی باد صبا را می رسد وز روی او دیوانگی زلف دو تا را می رسد هست از میان او کمر بر هیچ، آری در جهان بر خوردن از سیمین برش بند قبا را می رسد با دشمنان هم خانگی زآن دوست میزیبد نکو از دوستان بیگانگی آن آشنا را می رسد گر تیره طبعی دور گشت از مجلس ما، گو: برو کین رندی و دردی کشی اهل صفا را می رسد آنرا که هست از عشق او رخ در سلامت بعد ازین گو: نام عشق او مبر، کین شیوه ما را می رسد ما را بکشت آن بی وفا، بی موجب و ما شادمان بی موجبی عاشق کشی آن بی وفا را می رسد گر اوحدی از نیستی در عشق او دم میزند ما نیستانیم، ای پسر، هستی خدا را می رسد اوحدی مراغه ای