اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۱۸: تویی که از لب لعلت گلاب میریزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تویی که از لب لعلت گلاب می ریزد ز زلف پرشکنت مشک ناب می ریزد متاب زلف خود، ای آفتاب رخ، دیگر که فتنه زآن سر زلف به تاب می ریزد به هر سخن، که لب همچو شکر تو کند مرا دگر نمکی بر کباب می ریزد به یاد روی تو هر بامداد دیدهٔ من ستاره در قدم آفتاب می ریزد مرا بر آتش هجرت جگر چنین خسته تو چشم خیرهٔ من بین که: آب می ریزد ز خوی تند خود، ای ترک،بر حذر میباش که این غبار ستم بر خراب می ریزد تو سیم خواسته ای ز اوحدی و دیدهٔ او ز مفلسی همه در در جواب می ریزد اوحدی مراغه ای