اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۱۸۵: موی فشانم دگر عشق به درها ببرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
موی فشانم دگر عشق به درها ببرد در همه عالم ز من ناله خبرها ببرد روی چو گلبرگ تو اشک مرا سیم کرد مطرب ما این نوا برزد و زرها ببرد من ز سفرهای خود سود بسی داشتم عشق تو در باختن سود سفرها ببرد داشتم از شاخ عمر وعدهٔ برخوردنی باد فراقت به باغ بر زد و برها ببرد باز نیاید به هوش عاشق رویت، که او توش ز تنها ربود، هوش ز سرما ببرد زلف تو دل برد و هست در پی جان، ای عجب! بار کجا می هلد، دوست، که خرها ببرد؟ داشت دلی اوحدی، نقد و دگر چیزها این دو بر آتش بسوخت عشق و دگرها ببرد اوحدی مراغه ای