اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۱۷۶: عشق و درویشی و تنهایی و درد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق و درویشی و تنهایی و درد با دل مجروح من کرد آنچه کرد آه من شد سرد و دل گرم از فراق بر سر کس کی گذشت این گرم و سرد؟ مونسم مهرست و صحبت اشک سرخ علتم عشقست و برهان روی زرد دیده ای دارم درو پیوسته آب چهره ای دارم برو همواره گرد نازنینا، در فراق روی تو چند باید بودنم با سوز و درد؟ گفته بودی: غم خورم کار ترا غم نخوردی تا غمت خونم نخورد حاکمی، گر نرم گویی ور درشت بنده ام، گر صلح جویی ور نبرد مرد عشق از جان نترسد در غمش وآنکه از جانی بترسد نیست مرد ای که بستی دستهٔ گل از رخش من به بویی قانعم زان روی ورد اوحدی، یا ترک روی او بگوی یا بساط نیک نامی در نورد اوحدی مراغه ای