اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۱۰۰: صورت او را ز معنی آشنایی با دلست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صورت او را ز معنی آشنایی با دلست ورنه صورتها بسی دانم که از آب و گلست صورت بت کافری باشد پرستیدن ولی بت پرست ار معنی بت بازیابد واصلست هر که او را دیده ای باشد، شناسد صورتی کار صورت سهل باشد، ره به معنی مشکلست ما نظر با روی او از راه معنی کرده ایم آنکه ما را بستهٔ صورت شناسد غافلست چون دلی داری، به دلداری فرو بندش روان ور نداری، رو، که ما را این حکایت با دلست گر فقیه از عشق منعت می کند،مشنو،که او سالها تحصیل کرد و هم چنان بی حاصلست طالبان عشق را دیوانه می گویند خلق و آنکه در وی نیست عشقی، من نگویم: عاقلست ترک عشق و باده خوردن چون توان کرد؟ ای سبک تا گرانی چند گویندم که: مردی فاضلست اوحدی، اقبال می جویی، رخش را قبله ساز هر که او مقبول این درگاه گردد مقبلست اوحدی مراغه ای