اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۷: آخر، ای ماه پری پیکر، که چون جانی مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آخر، ای ماه پری پیکر، که چون جانی مرا در فراق خویشتن چندین چه رنجانی مرا؟ همچو الحمدم فکندی در زبان خاص و عام لیک خود روزی بحمدالله نمی خوانی مرا ای که در خوبی به مه مانی چه کم گردد زتو گر بری نزدیک خود روزی به مهمانی مرا؟ دست خویش از بهر کشتن بر کسی دیگر منه می کشم در پای خود چندان که بتوانی مرا با رقیبانت نکردم آنچه با من میکنند این زمان سودی نمی دارد پشیمانی مرا زین جهان چیزی نخواهم خواستن جز وصل تو گر فلک یک روز بنشاند به سلطانی مرا کس خریدارم نمیگردد، که دارم داغ تو زان همی آیم برت، چندانکه می رانی مرا بر سر کوی تو دشواری کشیدم سالها دور ازین در چون توان کردن به آسانی مرا؟ در درون پرده ای با دشمنان من به کام وز برون مشغول می داری به دربانی مرا گفته ای: در کار عشقم اوحدی دانا نبود چون توانم گفت؟ نه آنم که می دانی مرا اوحدی مراغه ای