امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۹۱: دلا، آن ترک را دیدی، کنون سامان کجا بینی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلا، آن ترک را دیدی، کنون سامان کجا بینی؟ نمی گفتم درو منگر که خود را مبتلا بینی به خیل آن سواری لشکر دلهای مشتاقان فروزان همچو آتشهای لشکر جابه جا بینی نیارم گفت کش پابوس از من، ای صبا، لیکن ز من بر گرد سر گردی ز خیلش هر کرا بینی شد از درد جدایی جان من صد پاره بنگر تا به هر یک پاره جان، جان من دردی جدا بینی یکی بازآ و در دیوارهای خانه خود بین که در هر یک به خون من نوشته ماجرا بینی فدای پات صد جان، چون خرامی و کشی صد را وگر جویند خون از شرم سوی پشت پا بینی مرا گفتی که خسرو، حال خود بنمای که گاهی معاذالله که تو این دردهای بی دوا بینی امیر خسرو دهلوی