امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۷۷: ای یار پر نمک، جگرم ریش می کنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای یار پر نمک، جگرم ریش می کنی قصد هلاک سوخته خویش می کنی از دیده شرم دار، گرت بیم آه نیست بی موجبی چرا دل من ریش می کنی؟ آخر کجا روا بود، ای ناخدای ترس این سلطنت که با من درویش می کنی ای آنکه پند می دهیم از برای عشق چندین مدم که آتش من بیش می کنی جانا، ز طعنه کشته شدم، کاین دل مرا آماج تیر دشمن بدکیش می کنی چشمت به خواب می رود، آن مست را بگوی آخر چه کرده ایم که در پیش می کنی جوری که می کنی تو، مرا آن نمی کشد این می کشد که پیش بداندیش می کنی گر بوسه خواهم از مژه، گویی جواب تلخ بوسه مده، چرا سخن از نیش می کنی؟ خسرو به آرزو چو خیالت به جان خرید در کار او هنوز چه فرویش می کنی؟ امیر خسرو دهلوی