امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۴۵: بسم از جمال ساقی و شراب ارغوانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بسم از جمال ساقی و شراب ارغوانی که به یار تشنه ام من، نه به آب زندگانی منم و شبی و گشتی چو سگان به گرد کویت نبرم هوس به شاهی که خوشم به پاسبانی غمش ار چه کرد پیرم، گله پیش دل نیارم من و صد هزار چون من به فدای آن جوانی برش، ای حریف غالب، که خراب کرد و مستم نه شراب لعل روشن که سرشک ارغوانی تو ز شهر رفته و من به کمال وجد و حالت نه زبانگ چنگ و بربط ز داری کاروانی ز فراق کشته ای و به زبان و جان نوا ده به عنایتی که داری، به نوازشی که دانی تن من چو موم ز آتش، بگداخت در فراقت به دل چو سنگ خارا، تو هنوز همچنانی چو نوید غم فرستی، دل مرده زنده گردد که غذای روح باشد غم دوستان جانی مشو، ای صبا، مشوش ز نفیر دردمندان چو ز غایبان مجلس خبری به ما رسانی طمع وصال از تو هوس و خیال باشد که سگان کوی را کس نبرد به میهمانی که اگر ز شرح شوقت دل سنگ خون نگرید ز حدیث عشق باشد سخنی بود زبانی صفت تو چون توانم، به سخن که هر چه خسرو به خیال و خاطر آرد، تو به حسن بیش از آنی امیر خسرو دهلوی