امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۷۸۰: سینه ام را از غم عالم تو بی غم کرده ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سینه ام را از غم عالم تو بی غم کرده ای از غم خود تا مرا رسوای عالم کرده ای فاشم، ای دیده، تو کردی، زانکه زین دل هر کجا خواستم گویم غمی، بنیاد ماتم کرده ای وه که خلقی ز آه دودانگیز من بگریست خون ای عفاک الله تو باری دیده را نم کرده ای زین پریشانی، سرت گردم، خلاصم کن دمی ای که کار من چو زلف خویش در هم کرده ای دل به تو دادم، کنون می خواهی این دم جان ز من آری،آری، بر دلم جور و جفا کم کرده ای ریش کردی سینه ام از ناوک هجران و باز خنده کردی بر دلم جور و جفا کم کرده ای گر ز بی مهری سخن می گویی، آن را خود مگوی ور ز من می پرسی، از بیداد آن هم کرده ای خسروا، دیوانگی بگذار و لعلش را مخواه کاین سلیمان است کز وی قصد خاتم کرده ای امیر خسرو دهلوی