امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۷۴۱: ای از گل تو ما را در دیده خار مانده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای از گل تو ما را در دیده خار مانده وز نوک غمزه تو جانم فگار مانده تا نقش تو زمانه در پیرهن کشیده در کارگاه گردون مه نیم کار مانده تا بو که چون تو ماهی بینم به طالع خود هر ب به گریه چشمم اندر شمار مانده بس دل که هست هر دم از ناردان لعلت در پرده قطره قطره همچون انار مانده تو رفتی و دل من دنبال کرده چشمت مگذار دوستان را دل پر غبار مانده بی تو درون جانم زارست، چون کنم من بیرون چو می نیاید، این جان زار مانده رحمی کز انتظارت دو چشم چار کردم وز گریه هست صد جو در هر چهار مانده دستم بگیر، یارا، یاری بکن که هستم در محنت جدایی دستی ز کار مانده تن موی گشت، گه گه زان می کنم عزیزش کز زلف تست ما را این یادگار مانده عمرم که رفت بی تو اندر حساب ناید وامی ست بهر خسرو بر روزگار مانده امیر خسرو دهلوی