امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۴۴: دلم را کرد صد پاره به سینه خار خار تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم را کرد صد پاره به سینه خار خار تو مرا این گل شکفت و بس همه عمر از بهار تو تو، سلطان، چون گدایان را زکوة حسن فرمایی مرا این بس که زیر پا شوم هنگام بار تو سر خود می زنم بر آستانت تا برآید جان که این سر درد خواهم برد با خود یادگار تو همه کس بیندت جز من، روا باشد کزین نعمت به محرومی بمیرد پیش در امیدوار تو نیارم چشم کس پوشید، لیکن چشم خود بندم اگر بینندگان بینند روی چون نگار من به خشمم گفته ای کاندر دل و جانت زنم آتش زهی دولت، اگر خاشاک من آید به کار تو اگر بشکافیم سینه، من از جانت کنم یاری وگر بیرون کنی چشمم، منم از دیده یار تو اگر نگرفتیم دستی، لگد بر سر هوس دارم بدین مقدار هم روزی نگشتم شرمسار تو عفاک الله ز چشم خسرو آن خونها که افشاند معاذالله که گویم پیش چشم پر خمار تو امیر خسرو دهلوی