امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۳۷: گر هوس بردم به رویت چشم خود بر دوختن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر هوس بردم به رویت چشم خود بر دوختن چشم کین توز تو نیکو داند این کین توختن گر بدوزی دیده از تیرم که در رویم مبین هم به رویت گر ز رویت دیده دانم دوختن می خورم دود چراغ دل همه شب تا به روز هم نمی آرم خطی از لوح صبر آموختن بر من دلسوخته همسایه هم ناید گهی جز به آتش خواستن یا خود چراغ آفروختن گر تو نظاره کنی، باید مرا آتش زدن و اندک اندک پیش تو، بل ذره ذره سوختن وه چه خوش آید از تو این قدر گفتن به ناز « بنده خسرو را که بفروشم، ولی نفروختن » امیر خسرو دهلوی