امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۵۳: همه شب از تو به دیوار خانه غم گویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همه شب از تو به دیوار خانه غم گویم فسانه گویم و با چشم پر زنم گویم چو غنچه گشت دلم خون و قصه تو ز رشک دلم نخواست که با باد صبحدم گویم تو خود یقینست که خوش گردی از غمم، لیکن کجاست دولت آنم که با تو غم گویم؟ خوش آن شبی که تو در خواب ناز باشی و من نیاز خویش بدان زلف خم به خم گویم سکون دل را گویم «فلان از آن من است » چنان اگر چه نباشد، دروغ هم گویم تو آن که می دهیم پند، بگذر از سر من همان بس است که من درد خویش کم گویم حدث جان دژم پرسدم همه کس و من همه حکایت آن نرگس دژم گویم مخوان به قبله ام، ای پارسا، روا داری که تو هوالله گویی و من صنم گویم مرنج از شغب بی تکلف خسرو سرود نیست که او را به زیر و بم گویم امیر خسرو دهلوی