امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۶۹: کس بدین روز مبادا که من بد روزم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کس بدین روز مبادا که من بد روزم کس بدین گونه مسوزاد که من می سوزم دین نمانده ست که تا نامه عصمت خوانم دل نمانده ست که تا تخته صبر آموزم شبی بسی رفته به بیداری و آن بخت نبود که دمد صبح مرادی ز رخت یک روزم آخر، ای چشمه خورشید، یکی رو بنمای چند گه تا به سحر همچو چراغ افروزم ترک قتال و مرا گریه و زاری بسیار آن گناهست که بر وی نکند فیروزم چند گویند که رسوا شدی از دامن چاک چاک دل را چه کنم، گیر که دامن دوزم؟ غم نبود از دگران تا ره خسرو تو زدی گشت معلوم حد طاقت خود امروزم امیر خسرو دهلوی