امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۴۲: من که دور از دوستان وز یار دور افتاده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من که دور از دوستان وز یار دور افتاده ام مرغ نالانم که از گلزار دور افتاده ام چون زیم کز دل دهندم خلق و دلداری کنند من که هم از دل هم از دلدار دور افتاده ام گر نخواهی یاری از جان و بمیرم در فراق حق به دست من بود کز یار دور افتاده ام پیش هر سنگی همی ریزم ز دل خونابه ای چون کنم چون کز در و دیوار دور افتاده ام گر چه هجرم کشت، هم شادم که باری چندگاه زان دل بدبخت بدکردار دور افتاده ام ای که سامان جویی از من ترک جانم گیر، زانک سالها باشد که من زین کار دور افتاده ام عیش من گو تلخ باش، ای آشنا، یادم مده زان لب شیرین که خسرووار دور افتاده ام امیر خسرو دهلوی