امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۲۰: هر سحری به کوی تو شعله وای خود کشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر سحری به کوی تو شعله وای خود کشم چند به سینه خلق را داغ جفای خود کشم! بس که بخفتم از غمت، فرق نباشدم دگر گر به درون پیرهن رشته به جای خود کشم عشق بود بلای من، کاش بود هزار جان کز پی دوستی همه پیش بلای خود کشم تا به سرای خویشتن یک نفست ندیده ام هر نفسی به درد خود درد سرای خود کشم شب که به گشت کوی تو خارم اگر به پا خلد از مژه سوزنی کنم خار ز پای خود کشم رفت خطا که سر بشد خاک در تو، تیغ کو تا سر خود قلم کنم، خط به خطای خود کشم دعوی یار و زهد بد، وه که نیست ره به دل پیش در تو همت صدق و صفای خود کشم بهر وصال می کشد خسرو خسته درد و غم بر تو چه منت است، چون جور برای خود کشم؟ امیر خسرو دهلوی