امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۸۸: پری رویی که من حیران اویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پری رویی که من حیران اویم به جان آمد دل از هجران اویم رقیبا، دیدنم باری رها کن دو روزه عمر تا مهمان اویم بگفتندش، فلان مرد از غمت، گفت «نخواهد مرد چون من جان اویم » صبا هم بر شکست از ما که روزی نیارد بویی از بستان اویم چو مردم تشنه من در وادی هجر چه سود ار چشمه حیوان اویم؟ ز زلفش دل همی جستم، دلم گفت که زان تو نیم، من زان اویم چو بر خسرو سیاست راند، گفتم که با تو گفت من سلطان اویم امیر خسرو دهلوی