انوری ابیوردی
قصاید
قصیده شماره ۱۰۹ - در مدح صفوةالدین مریم خاتون: ای نهان گشته در بزرگی خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای نهان گشته در بزرگی خویش وز بزرگی ز آسمان شده بیش آفتاب این چنین بود که تویی آشکار و نهان ز تابش خویش تو ز اندیشه آن سویی و جهان همه زین سوی عقل دوراندیش باد بر سدهٔ تو هم نرسد باد فکرت نه باد خاک پریش وهم را بین که طیره برگشتست پر بیفکنده پای ز ابله ریش ای توانگر ز تو بسیط زمین وز نظیر تو آسمان درویش بی تو رفتست ورنه در زنبور در پی نوش کی نشستنی نیش لطف ار پای درنهد به میان گرگ را آشتی دهد با میش آسمان گر سلاح بربندد تیر تدبیر تو نهد در کیش ماهتاب از مزاج برگدد گر به حلق تو بر بمالد خیش ور کند چوب آستان تو حکم شحنهٔ چوبها شود آدیش جان نو داده ای جهانی را فرق ناکرده اهل مذهب و کیش این نه خلقست نور خورشیدست که به بیگانه آن رسد چو به خویش شاد باش ای به معجزات کرم مریمی از هزار عیسی بیش تا نگویی که شعر مختصرست مختصر نیست چون تویی معنیش بخدای ار کس این قوافی را به سخن برنشاندی به سریش انوری ابیوردی