انوری ابیوردی
غزلیات
غزل شماره ۱۲۱: آن شوخ دیده دیده چو بر هم نمیزند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن شوخ دیده دیده چو بر هم نمی زند دل صبر پیشه کرد و کنون دم نمی زند زو صد هزار زخم جفا دارم و هنوز چون دست یافت زخم یکی کم نمی زند گه گه به طعنه طال بقایی زدی مرا واکنون چو راه دل بزد آنهم نمی زند کی دست دل کنون در شادی زند ز عشق الا به دست او در یک غم نمی زند یارب چه فتح باب بلایی است آن کزو یک ابر دیده نیست کزو نم نمی زند چشمش کدام زاویه غارت نمی کند زلفش کدام قاعده بر هم نمی زند القصه در ولایت خوبی به کام دل زد نوبتی که خسرو عالم نمی زند انوری ابیوردی