امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰۲: گرم روزی به دست افتد کمند زلف دلبندش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرم روزی به دست افتد کمند زلف دلبندش ستانم داد این سینه که بی دل داشت یک چندش ز خوی تلخ او بر لب رسیده جان شیرینم هنوز این دل که خون بادا به صد جان آرزومندش خزان دیده نهال خشک بود از روزگار این جا در آمد باد زلف نیکوان، از بیخ بر کندش چه جای پند بیهوده دل شرگشته ما را نه آن دیوانه ای دارم که بتوان داشت در بندش شتاب عمر من بینی، مبر از دوستان، ناجا گره بگسل ز تن جان را که دشوارست پیوندش حیاتم بی تو دشوارست کاین دل بی تو بد خوشد به جان و زندگانی چون توانم داشت خرسندش نمی بینم خلاص جان نابخشوده خسرو مگر بخشایش آرد از کرم کیش خداوندش امیر خسرو دهلوی