امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹۱: رفت دل، نیست روشنم حالش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفت دل، نیست روشنم حالش برو، ای جان، تو هم به دنبالش من بدینسان که حال خود بینم نبرم جان ز چشم اقبالش چه خبر شهسوار رعنا را؟ که صف مورد گشت پامالش هر که از شمع سوخت پروانه کاتش دل فتاد در بالش دل شناسد که چیست حالت عشق نیست عقل حکیم دلالش هر که بر حال عاشقان خندد گریه واجب است بر حالش من مسکین نه مرد درد توام کوه البرز و پشه حمالش در چه آن دم فتاد دل کامد سوره یوسف از رخت فالش چه درازست بین غم خسرو که رود بی تو هر شبی سالش امیر خسرو دهلوی