امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸۷: نظر ز دیده بدزدم چو بنگرم رویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نظر ز دیده بدزدم چو بنگرم رویش که دیده نیز نخواهم که بنگرد سویش مرا به دیده درون خواب از کجا آید؟ که شب نماند به عالم ز پرتو رویش ولی ز رویش اگر در جهان نماند شبی هزار شب نتوان ساختن ز یک مویش ز فرق تا به قدم ماه نو شد و پهلو بدان امید که پهلو نهد به پهلویش ز بس که آینه گشته ست روی زانوی من که آینه ز چه شد همنشین زانویش؟ به مردمی اگر آیم به کوی او روزی سگم کند به فسونهای چشم جادویش بدین صفت که کنم کام عیش را شیرین شراب تلخ نماند ز تلخی خویش خوش آن کسی که کشد جرعه ای ز جام لبش که مست گشت جهانی چو خسرو از بویش امیر خسرو دهلوی