امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸۶: کسی که هست نظر بر جمال میمونش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی که هست نظر بر جمال میمونش زهی نشاط دل و طالع همایونش در آب خضر که محلول اوست مایه لطف که در لطافت محلول ریخت بی چونش؟ هوس ندید که خورشید و ماه خاک شوند در آن زمین که زند گام سم گلگونش به یک حدیث کند تلخی غمش همه محو چو زهر ناب که جادو کند به افسونش غلام آن نفسم کامدم به خانه او به خشم گفت که از در کنید بیرونش ز غمزه گر چه کشش بی دریغ می کند او حیات خواهم با او همه برافزونش وصال عشق به صدق آن بود که چون لیلی به خاک رفت، در آغوش خفت مجنونش خوشم ز گریه چشمم، اگر چه غم زاید ز چاشنی مفرح ز در مکنونش شد از تو خون دل خسرو آب، شادم، از آنک نماز از خوی پا شستن تو شد خونش امیر خسرو دهلوی