امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸۳: ستمگری که دلم شاد نیست جز به غمش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ستمگری که دلم شاد نیست جز به غمش به خامه راست نیاید شکایت ستمش هزار ناوک غمزه زده ست بر دل من که هیچ آه ز من بر نیامد از المش اگر ز دست اجل چند گه امان یابم به خاک پاش که سر بر ندارم از قدمش هزار نامه نوشتم به خون دیده، ولی به این دیار نیامد کبوتر حرمش کسی که دیدن رخسار او هوس دارد دگر خلاص نیابد ز زلف خم به خمش مباشری که به کنج فراق می نوشد سفال باده نماید به چشم جام جمش اگر به زهد شوی شهره جهان، خسرو چه سود تا نکنی اعتماد بر کرمش؟ امیر خسرو دهلوی