امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۷۶: چندین شبم گذشت به کنج خراب خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چندین شبم گذشت به کنج خراب خویش نوری ندادیم شبی از ماهتاب خویش رویی چنان مپوش ز عشاق کاهل دل از تشنگان دریغ ندارند آب خویش دی سیر دیدم آن رخ و گشتم خراب، لیک نشناخت جان تشنه قیاس شراب خویش او حال پرسد از من و گریه دهد جواب فریاد من ز گریه حاضر جواب خویش معموره مراد چه گویم که جان من؟ خو کرد با خرابه عیش خراب خویش از عشق سوختم، چه کنم چون ز روز بد صبح دروغ می دمدم ز آفتاب خویش بینم شبت به خواب وز مستی و بیخودی گویم به درد با در و دیوار خواب خویش گر نه کباب کردن دلها شدش حلال آن مست را بحل نکنم من کباب خویش گر نزد دوست کشتن عاشق صواب شد خسرو نه دوستیست که جوید صواب خویش امیر خسرو دهلوی