امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۲۹: دمید صبح مبارک طلوع، ساقی، خیز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دمید صبح مبارک طلوع، ساقی، خیز به دلخوشی می صافی به جام روشن ریز شراب و شاهد و مطرب به مجلس آر، کنون که در صبوح نشسته ست صوفی گه خیز چو رفت توبه ام، ار صاف نیست، درد سیاه بیار و در کله صوفیانه من ریز به درد عشق بمیرم، ولی دوا چه کنم؟ ز روی خوب میسر نمی شود پرهیز ره حجاز بزن، گریه خرابی من! نشان هجر و بیابان ببر ز راه حجیز پیاله ام به لب و خون چکان ز دیده من چه خوش همی خورم آن باده های خون آمیز بکش مرا ز تن و از فراق باز رهان که زنده گردم ازین مردن خیال انگیز مدام جرعه خود ریز بر سر خسرو ز بعد مردن و بر گور بالشش آویز امیر خسرو دهلوی