امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۰۱: جولان تو سنش بین، هر سو غبار دیگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جولان تو سنش بین، هر سو غبار دیگر فتراک او نگه کن، هر سو شکار دیگر دلها اسیر گیرد، جانها شکار سازد هرگز ندیده ام من، زینسان سوار دیگر بخشم به زلفش ایمان، هم ناید استوارش آن چشم کافرش بین نااستوار دیگر هست ار چه کار عیسی جانها به مرده دادن مشکین لب و دهانش دارند کار دیگر از خنده تو بر جان یک یادگار دارم وز داغ هجر بر جان صد یادگار دیگر هر دو لب تو، جانا، از یک می اند، لیکن هر نرگس تو دارد خواب و خمار دیگر تا باد راست گه گه بر طره تو بازی از هر شکنج مویت دارم غبار دیگر گفتی که یار دیگر ننشست در دل تو تو جای می گذاری از بهر یار دیگر؟ یک بار دل به من ده، سوگند می خورم من بینم اگر به خوبان در عمر بار دیگر یارب، چه صورت است این کش گر نگه کند گل بر خویش باز ناید تا نوبهار دیگر از دست خوبرویان دیوانه گشت خسرو تنها نه او که چون او چندین هزار دیگر امیر خسرو دهلوی