امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۶۱: شبی گر آن پسر نازنین به ما برسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شبی گر آن پسر نازنین به ما برسد بود امید که بر درد ما دوا برسد چه گویمش که بلایی ست او به نیکویی چنان بلای دل، ای کاشکی به ما برسد رود کرشمه کنان در ره و هزار چو من بمرده باشد هر سو، به خانه تا برسد عمامه کج نهد و بس که پیچ پیچ کند به هر دل از خم او پیچشی جدا برسد ز بهر خوبان گویند «جان خود بفروش » هزار بار فروشم، اگر بها برسد بیار زلف دلاویز تا به سینه نهم دل ز جای برفته مگر به جا برسد جفای برشکنی های تو مرا بشکست رو مدار که بر خسرو آن جفا برسد امیر خسرو دهلوی