امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۹۸۷: دیده در خون سزای می بیند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیده در خون سزای می بیند کان خط مشکسای می بیند می رود مست و می بمیرد خلق کان رخ جانفزای می بیند پای بر دیده می نهد وز شرم دیده بر پشت پای می بیند گر چه فریاد می کند، سلطان کی به سوی گدای می بیند کور بادا رقیب کت هر روز در میان سرای می بیند می کند بر دلم کرشمه بسی ناز را نیز جای می بیند جور رویت به هر که می گویم روی آن دلربای می بیند دل که نشنید پند و عاشق شد اینک اینک سزای می بیند دیده من چهاست، اینکه دلم از چو تو خودنمای می بیند از جفا سوی من نمی بینی مکن آخر خدای می بیند امیر خسرو دهلوی