امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۹۸۰: شب که بادم ز سوی یار آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب که بادم ز سوی یار آمد مست گشتم که بوی یار آمد بو که بر جان زنده ره از بادم بو که باد روی یار آمد آب چشمم دوید از سر جان پای کوبان به سوی یار آمد گریه خویش، گریه دگر است کاب رفته به جوی یار آمد می کنم یاد و می خورم حسرت هر چه خوردم ز جوی یار آمد نیک نبود که بد کنم دل، اگر بد ز روی نکوی یار آمد؟ خویش را نیز کرد گم خسرو جستن دل که سوی یار آمد امیر خسرو دهلوی