امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۸۷۰: دل رفت و آرزوی تو از دل نمی شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل رفت و آرزوی تو از دل نمی شود دل پاره گشت و درد تو زائل نمی شود مه می شود مقابل روی تو هر شبی یک روز با رخ تو مقابل نمی شود رویم زر است و بر در تو خاک می کنم وصل تو کیمیاست که حاصل نمی شود شد اشک من حمایل گردون ز دست تو دستم به گردن تو حمایل نمی شود بنشسته ام به غم که ز عشق تو خاستن با آنکه جان همی شودم، دل نمی شود دل منزل غم آمد و از رهزنان هجر یک کاروان صبر به منزل نمی شود خسرو در اوفتاد به غرقاب آرزو چون کشتی مراد به ساحل نمی شود امیر خسرو دهلوی