امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۸۳۹: اهل خرد که از همه عالم بریده اند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اهل خرد که از همه عالم بریده اند داند خرد که از چه به کنج آرمیده اند دانندگان که وقت جهان خوش بدیده اند خوش وقت شان که گوشه عزلت گزیده اند محرم درون پرده مقصود نیستند جز عاشقان که پرده عصمت دریده اند برتر جهان به جاده همت که کاهل اند آن بختیان که سدره و طوبی چریده اند در بیضه پر مرغ بروید، برون تر آی کت پر دهد، کزان به بلندی پریده اند جان نیز هست با دگران این گروه را کز بهر عزم عالم وحدت پریده اند نارفته ره، رونده به جایی نمی رسد ناچار رفته اند ره، آنگه رسیده اند وان جان کنان که در غم مال است جان شان جان داده اند و پاره خاکی خریده اند خسرو، مگوی بد که درین گنبد از صدا خلق آنچه گفته اند، همان را شنیده اند امیر خسرو دهلوی