امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۷۶۵: باز عشق تو مرا مژده رسوایی داد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز عشق تو مرا مژده رسوایی داد فتنه را عهده کار من شیدایی داد غم تو در دل شبها به دل خویش خورم کاین خورش بیشتری ذوق به تنهایی داد چه حد وصل مرا، بین که چو من چند مگس جان شیرین به دکان چو تو حلوایی داد ای که گوییم شکیبا شو و در گوشه نشین دل بباید که توان داد شکیبایی داد سنگ هر طفل به رویم گل شادیست که عشق هدفم بر زد و بس جلوه رسوایی داد بوی خون زد ز صبا کامد ازان وقتش خوش که نشان دل آواره هر جایی داد شد به دیوانگی زلف بتان، هر چه خدای خسرو دلشده را بهره ز دانایی داد امیر خسرو دهلوی