امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۷۴۶: هر کسی روز وداع از پی محمل می شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر کسی روز وداع از پی محمل می شد تو مپندار که آن دلبرم از دل می شد هیچ منزل نشود قافله از آب جدا زانکه پیش از همه سیلاب به منزل می شد گفتم، از محمل آن جان جهان برگردم پایم از خون دل سوخته در گل می شد ساربان خیمه به صحرا زد و اینم عجب است که قیامت نشد آن روز که محمل می شد راستی هر که در آن شکل و شمایل می دید هم چو من فتنه در آن شکل و شمایل می شد پند عاقل نکند سود که در بند فراق دل دیوانه ندیدیم که عاقل می شد بگذر از خویش که بی طبع مسالک، خسرو هیچ سالک نشنیدیم که واصل می شد امیر خسرو دهلوی