امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۷۳۷: عمر نو گشت مرا باز که جان باز آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمر نو گشت مرا باز که جان باز آمد وز پس عمری آن جان جهان باز آمد ره ده، ای دیده و خار مژه را یک سو کن که خرامان و خوش آن سرو روان باز آمد جان من چشم از آنگه که به روی تو فتاد جز تو در غیر توان دید؟ از آن باز آمد باز نامد دل من، گر چه به کویت صدبار شادمان رفت و به فریاد و فغان باز آمد هر کسم گویم باز آی ازان تا برهی گر دل این است که دارم نتوان باز آمد بنده خسرو که ز تو دیده بپوشید و برفت چون میسر نشدش، ناله کنان باز آمد امیر خسرو دهلوی