امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۷۲۹: چه خوش است از جگر سوخته بویی که زند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه خوش است از جگر سوخته بویی که زند در فلکها فگند رخنه ز مویی که زند سر سربازی و یا صاحب حالی باشد زلف چوگان وش کژباز تو گویی که زند نیک بخت آنکه کند مست و خرابش گه هوش از لب لعل می آلود تو بویی که زند من که میخواره خامم به سرم باید دید محتسب پر ز می خشم سبویی که زند روی من گشت ز محراب، بگردد ناچار پنجه حسن بتان لطمه به رویی که زند ای بسا خواب صبوحی که به تاراج برند هر شب آن راهزن راه به سویی که زند نقل و می از دل خسرو خورد آن شاهسوار خیمه عیش و طرب بر لب جویی که زند امیر خسرو دهلوی