امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۷۰۸: شب زیاد تو مرا تا به سحر خواب نبرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب زیاد تو مرا تا به سحر خواب نبرد دیده آبی زد و از دیده من تاب نبرد من بدین خواب نخفتم که ببینم رویت ناگهان روی تو دیدم همه شب خواب نبرد می برد آب دو چشمم که خیالی شده ام خوش خیال تو که از دیده من آب نبرد دل سنگین تو وزنم ننهد، وه که کسی سنگ قلب تو ازین سینه قلاب نبرد نامسلمان دل من در خم ابروی تو مرد هیچ کس هندوی ما را سوی محراب نبرد زین رخ زرد چه پیچم سخنی در زلفت هیچ کس حاجت زرگر به سر تاب نبرد زخمهایی که ز نوک قلمت بود در او در دل خویش نگه داشت، به اصحاب نبرد رقعه ای دوش فرستادی و مسکین خسرو خواند در روشنی آه و به مهتاب نبرد امیر خسرو دهلوی