امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۶۸۳: تا خیال روی آن شمع شبستان دیده شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا خیال روی آن شمع شبستان دیده شد سوختم سر تا قدم پیدا و پنهان دیده شد سبز خطش بر نگین لعل تا بر زد قدم از خضر پی بر کنار آب حیوان دیده شد می شود از پرتو رخسار مهرافروز تو دیده ها روشن، مگر خورشید تابان دیده شد زآمد و رفت خیال قامت زیبای او جلوه گاه ناز آن سرو خرامان دیده شد از پی نظاره گلبرگ رویت، یک به یک قطره های اشک من بر نوک مژگان دیده شد تا بدیدم در لبش، خون دل از چشمم بریخت یاغی خونی که رفت آن مسلمان دیده شد چشم خسرو بود و روی او حکایت مختصر گر به چشم خود کسی را صورت جان دیده شد امیر خسرو دهلوی