امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۵۲۸: من سرو ندیدم که به بالای تو ماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من سرو ندیدم که به بالای تو ماند بالای تو سروی ست که گل می شکفاند بگذار که این عاشق دلسوخته بی تو یک لحظه نماند که به یک جای نماند ترسم که به کام دل دشمن بنشینم با آنکه فلک با تو به کامم بنشاند فریاد که از تشنگیم جان به لب آمد کس نیست که آبی به لب تشنه رساند فریاد که بیداد ز حد بردی و از تو فریادرسی نیست که دادم بستاند دیوانه در سلسله، گر بوی تو یابد دیوانه شود، سلسله در هم گسلاند وقت است که بیدار شود دیده بختم وز چنگ غم و درد و عذابم برهاند آسان شود این مشکل درویش تو امشب کاحوال جهان جمله به یک حال نماند ما بنده خسرو که به سختی بنهد دل هم عاقبتش بخت به مقصود رساند امیر خسرو دهلوی