امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۴۹۹: دل رفت به سوی تو، همان سوی که شد ماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل رفت به سوی تو، همان سوی که شد ماند جان کرد به ره حمله و آن نیز برون ماند از کوی تو باز آمد و بر آتش دل سوخت هر نامه صبری که ازین پیش دلم خواند اندر دلم این بود که بگذشت همه عمر وین دیده نثاری به ته پای تو افشاند آب از جگرم خورد و برم نیز جگر داد بالات نهالی که در آب و گل ما شاند پرسند عزیزان و نخوانم بر خود، ازانک کس بر جگر سوخته مهمان نتوان ماند آن یار به دل در شد و تن خدمت او کرد بستند در دل، خرد و هوش برون ماند کردیم بحل نرگس بازنده او را خسرو همه هستی که به یک داد لبش خواند امیر خسرو دهلوی