امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۴۶۵: رخی داری که وصف آن به خاطر در نمی گنجد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رخی داری که وصف آن به خاطر در نمی گنجد شراب لذت دیدار در ساغر نمی گنجد کسی را در دهان تنگ خود چندین شکر گنجد که تو می خندی و اندر جهان شکر نمی گنجد کجا چیده بود آن مو همه کز لب برون آری ز تنگی در دهان تو چو مویی در نمی گنجد خیالت چون به چشم آمد، برون شد مردم چشمم که در یک دیده مردم دو مردم در نمی گنجد مرا سودای آن خط همچو دفتر ساخت تو بر تو بگردانم ورق اکنون که در دفتر نمی گنجد در آ در چشم و بیرون کن خیالات دگر کانجا نگنجد مو که دو سلطان به یک کشور نمی گنجد مرا گویی که دل بر یار دیگر نه، نهم، لیکن همین در دل تو می گنجی، کس دیگر نمی گنجد ز هجرت موی شد خسرو، ولی از شادی وصلت ببین آن موی را باری که در کشور نمی گنجد امیر خسرو دهلوی