امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۴۶۴: مشو پنهان برون آ، عالمی را جان بیاساید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مشو پنهان برون آ، عالمی را جان بیاساید زهی آسایش جانی که از جانان بیاساید مکن منعم چو سیری نیست از رویت، چه کم گردد؟ اگر بی توشه ای از نعمت سلطان بیاساید نگه کن تا چه لذت باشد ار بنوازیم، جانا که گر پیکان زنی بر سینه من جان بیاساید مرا دردی ست کاسایش، نیابد، جز به یک تیرت عجب دردی که جان خسته از پیکان بیاساید چو من زین درد بی درمان نخواهم گشت آسوده طبیب آن به بود کز کردن درمان بیاساید از آن بدخو کرشمه بارد و غم بر دهد جانم همین بار آورد کشتی کز آن یاران بیاساید به راه عشق کانجا صد سکندر جان دهد تشنه زهی بخت خضر کز چشمه حیوان بیاساید تن نازک کجا تاب خرابیهای عشق آرد؟ چگونه مرغ خانه در ده ویران بیاساید؟ دل و جانم که ناساید به جز از دیدن خوبان نپنداری که خسرو تا زید زیشان بیاساید امیر خسرو دهلوی