امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۴۴۷: خوشم کاب دو چشم من همه روی زمین گیرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوشم کاب دو چشم من همه روی زمین گیرد مبادا گرد غیری دامن آن نازنین گیرد ز تیر غمزه اش خود را نگه داری، چو آن کافر کمان را زه کند، ز ابرو ره مردان دین گیرد ازان افسانه های خوش که دل می گوید از عشقش من بدبخت را ترسم که روز واپسین گیرد چو بر مالی به خونم آستین، جانا، که من باری ز خون خویش بیزارم، ترا گر آستین گیرد نشاندی فتنه را در گوشه چشم، آنگهت گفتم که عالم کفر و گمراهی ازان گوشه نشین گیرد چو نیکو نیست چشم مست را اغرا به خون من مرا خود کشته گیر، اما نباید کو یمین گیرد چه باشد حال من جایی که همسایه شود بیهش چو آیی مست و خانه بوی ورد و یاسمین گیرد چو در تاباک جانم دید، شب، گفتا مکن مسکین چه شیرین جان کند، چون پاش اندر انگبین گیرد میا در پیش چشم کس سپند روی تو خسرو! روا داری که آتش در من اندوهگین گیرد امیر خسرو دهلوی