امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۳۸۴: بدان بهانه که حسنی ست بس فراوانت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بدان بهانه که حسنی ست بس فراوانت جفا بکن که هر آن کرده نیست تاوانت مهی که چاک به دامان جانم افگنده ست همان مهی ست که طالع شد از گریبانت کسی که جان به سر یک نظاره خواهند داد رهاش کن که نگه می کند فراوانت به نزد تست دلم باژگونه کن که در او کنی نظاره که چندست داغ پنهانت نگر که از زنخت چند دل به چاه افتاد که تا لب است پر از جان چه زنخدانت درونت در جگر سوخته کشم هر چند که سر به سر ز نمک ساخته ست یزدانت به نیم خنده چو صد جان دهی تو خسرو را به نیم جان چه توان داد مزد دندانت امیر خسرو دهلوی