امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۳۷۵: دل من به جانانی آویخته ست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل من به جانانی آویخته ست چو دزدی کز ایوانی آویخته ست فدا باد جانها بدان زلف کش به هر تار مو جانی آویخته ست چه زنار کفرست هر موی او که در هر یک ایمانی آویخته ست بتان را مزن سنگ، ای پارسا به هر بت مسلمانی آویخته ست غمم سهل گیرید و مسکین کسی که در زلف جانانی آویخته ست زهی دولت صید جانم که او به فتراک سلطانی آویخته ست نبینم جهان جز جگر پاره ای به هر نوک مژگانی آویخته ست خراشیده باشد دل بلبلی که در شاخ بستانی آویخته ست چو خسرو اسیر تو شد رحمتی که دردی به درمانی آویخته ست امیر خسرو دهلوی