امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۹۸: لشکر کشید عشق و دلم ترک جان گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لشکر کشید عشق و دلم ترک جان گرفت صبر گریز پای سر اندر جهان گرفت گفتی که ترک من کن و آزاد شو ز غم آسان به ترک همچو تویی چون توان گرفت ای آشنا که گریه کنان پند می دهی آب از برون مریز که آتش به جان گرفت نظاره هم نکرد گه سوختن مرا آن کس که آتشم زد و از من کران گرفت در طوق بندگیش رود دل به عاقبت هر فاخته که خدمت سرو روان گرفت اکنون که تازیانه هجران کشید دل جان رمیده را که تواند عنان گرفت؟ خسرو کز اوست تشنه شمشیر آبدار ز آتش چه غم که دشمنش اندر زبان گرفت امیر خسرو دهلوی