امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۷۲: درد سر دوستان آه و فغان من است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درد سر دوستان آه و فغان من است کاهش جان طبیب درد نهان من است چند توان دید وای بر دل مسکین جفا گیر که بیگانه شد آخر از آن من است از دم سرد فراق برگ حیاتم نماند آفت این برگ ریز باد خزان من است گریه که از سوز دل گرم برون می دهم قطره آبست، لیک شعله جان من است دل که ز من گم شده ست بر تو گمان می برم هست ترا خود یقین هر چه گمان من است شوی هم از خون دل خاک سر کوی خویش تا برود هر کجا نام و نشان من است بی خبر پند گو بیهده جان می کند از پی مردن به عشق کوه گران من است می رود آن شوخ و من گر چه کنم ناله بیش باز نیاید، از آنک عمر روان من است دوش به خسرو ز لطف، گفت غلام منی مرتبه این خطاب نرخ گران من است امیر خسرو دهلوی